بنر صفحه

جزئیات وبلاگ

اختلال شخصیت – انواع اختلال شخصیت – زندگی با فرد اختلال شخصیت

اختلال شخصیت چیست ؟

اختلالات شخصیت در ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM-5 ) که از سوی انجمن روانشناسان آمریکا مورد تایید است چنین تعریف شده است :

اختلال شخصیت الگوی ریشه دار و برقراری ارتباط با دیگران ، موقعیت ها و رویدادها با الگوی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه ی تجربه و رفتار درونی است که به نوجوانی یا اوایل بزرگسالی بر می گردد .

اختلالات شخصیت به صورتی که در DSM-5 عنوان شده است ، بیانگر مجموعه ای از رفتار قابل تمایز است که در یازده طبقه ی مجزا قرار می گیرند .

اختلال شخصیت که با تعریف کلی اختلال روانی تناسب دارد ، به طور چشمگیری از فرهنگ فرد منحرف می شود و به ناراحتی و اختلال می انجامد .

 

 

علایم اختلال شخصیت چیست 

انواع رفتارهایی که اختلالات شخصیت نشان می دهند می توانند برای مثال ؛ وابستگی بیش از حد ، ترس زیاد از صمیمیت ، نگرانی شدید ، رفتار بهره کش و یا خشم کنترل ناپذیر را در بر داشته باشند .

این الگو های رفتار با تعریف های کنونی آنها ، برای این که با ملاک های تشخیصی متناسب باشند ، باید خود را حداقل در دو زمینه از این چهار زمینه آشکار سازند :

۱- نقص در شناخت

۲- مشکل در حالت ها و هیجانات عاطفی

۳- نقص درعملکرد میان فردی

۴ـ ناتوانی در کنترل تکانه

که فرد در نتیجه ی این رفتارها دچار ناراحتی یا اختلال شخصیت می شود .

 

 

تشخیص اختلال شخصیت 

افرادی که دارای اختلال شخصیت هستند در عملکرد شناختی دچار مشکل می شوند ، به وفور دیده می شود این افراد شناخت صحیح و دقیقی از افراد و یا موقعیت هایی که در آن قرار می گیرند ندارند .

 

افراد دارای اختلال شخصیت از نظر عاطفی دارای نقص عملکرد هستند آنها عمدتا با عواطف ناصحیح و بی تناسب با موقعیت مواجه هستند و یا مانند افراد اسکیزویید عاطفه ندارند .

 

افراد دارای اختلال شخصیت در حیطه ی عملکرد میان فردی ، رفتارهای درستی از خود بروز نمی دهند ، آنها یا برای ارتباط با دیگران مشکل دارند ( مانند افراد دوری گزین ) و یا ارتباط را بد و غلط می دانند و یا از برقراری با دیگران هدف بهره کشی دارند (مانند افراد خودشیفته) .

 

افراد دارای اختلال شخصیت رفتارهای تکانشی دارند و اغلب کنترل تکانه ندارند ، به طرزی که کاری را انجام می دهند قبل از این که به آن فکر کرده باشند ، آنها تصمیمات عجولانه و بدون تفکر می گیرند و تکانشی عمل می کنند ، به همین دلیل اغلب از انتخاب ها ویا کارهایی که انجام می دهند ابراز پشیمانی می کنند و دلشان می خواهد زمان به عقب برگردد تا تصمیم دیگری بگیرند ، اما بر مبنای اختلال شخصیتی که دارند در ادامه باز هم تصمیمات غلط اتخاذ کرده و تکانشی رفتار می کنند .

 

 

مشکلات زندگی با افراد دارای اختلال شخصیت چیست ؟ 

 پاسخ به این سوال را می توانیم با یک مثال آغاز کنیم

فرض کنید با خودروی شخصی خود با هدف این که در یک جلسه ی مهم کاری شرکت کنید در جاده ای در حال حرکت هستید و تا حدودی عجله هم دارید که ناگهان سفتی فرمان شما را بر آن می دارد تا ماشین را متوقف کرده و در جستجوی علت از خودرو پیاده و متوجه پنچر شدن تایر ماشین می شوید و در حالی به ساعت خود نگاهی می اندازید سعی بر آن دارید که هرچه سریع تر پنچری را بگیرید و به مسیر خود ادامه دهید تا به جلسه برسید ، طبعا از داخل صندوق عقب جک و آچار چرخ را می آورید و دست بکار می شوید ولی در کمال ناباوری متوجه می شوید که جک به درستی کار نمی کند و شما نمی توانید با آن پنچری خودرو را  چاره کنید …

زندگی با افرادی که اختلال شخصیت دارند هم دقیقا مانند همین مثال است ، این افراد نه تنها ناکارآمد بلکه بسیار آسیب زا و آزار دهند هستند و مسیر زندگی فرد مقابل را به باتلاقی بدل می کنند که ای بسا رهایی از آن مقدور نیست ، چه منظور زندگی زناشویی باشد و یا هر نوع معاشرت و هم سویی با این افراد .

افرادی که اختلال شخصیت دارند از زوایای متفاوت دچار مشکلاتی هستند که جنبه های نرمال و عادی زندگی را از آنها گرفته و آنها را دچار اختلال و ناکارآمدی می کند ، در نتیجه زندگی را برای دیگران به جهنم بدل می کنند .

از سوی دیگر افرادی که اختلال شخصیت دارند نسبت به اختلال خود بینش ندارند و خود را بدون عیب و ایراد می دانند در نتیجه اطرافیان و افرادی که با اینها زندگی می کنند زجر زیادی متحمل می شوند و بسیار آزار می بینند ، به طور مثال زندگی با فردی که اختلال شخصیت وسواس ( OCPD ) دارد بشدت سخت و دشوار است چرا که او اذعان می دارد ، خب من تمیزم دیگر ، این که بد نیست ، در حالی که وقتی حدود ۴ ساعت در حمام می ماند خودش مشکلی ندارد ولی اطرافیان را آزاد می دهد .

 

 

 

 

مشکل زندگی با اختلال شخصیت ضد اجتماعی ( ASPD )

فردی که اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارد در درک هویت خود دچار مشکل است ، او فردی خود محور است که عزت نفس خویش را از رفتاری که برایش سودمند ( نافع ) باشد و یا به او قدرت بدهد و یا لذت شخصی اش حاصل شود دریافت می کند ، فرد ضد اجتماعی عزت نفسی بسیار پایین و آسیب دیده دارد

خودفرمانی در افراد اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، تعیین هدف بر مبنای ارضای شخصی ، فقدان معیارهای درونی جامعه گرا است . این افراد صرفا به لذت جویی شخصی می اندیشند حتی اگر به قیمت ضربه زدن به جامعه و یا دیگران باشد .

افراد ضد اجتماعی در پیروی کردن از رفتار اخلاقی و قانونمند و ناتوان هستند ، آنها نمی توانند رفتار فرهنگی بهنجار داشته باشند و یا در چهارچوب هنجارهای اجتماعی قرار گیرند .

 

 

شخصیت ضد اجتماعی همدلی ندارد و برای احساسات دیگران ارزش قائل نیست ، او نیازها یا رنج دیگران را بی اهمیت جلوه می دهد و بی اعتنا از کنارش عبور می کند و بعد از بدرفتاری و صدمه زدن به دیگران به هیچ وجه احساس پشیمانی ندارد و می گوید « حقش بود ، خودش عامل این اتفاق بود » .

روابط فردی که اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارد و یا به تعبیری جامعه ستیز است با هدف بهره کشی و به وسیله ی زور و اجبار و ارعاب است و استفاده از سلطه گری برای کنترل دیگران .

صفات شخصیتی افرادی که اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند ؛ دشمنی ، فریبکاری ، تقلب ، سنگدلی ، خصومت ، بی مسئولیتی و رفتارهای پرخطر است .

حال سوال این است ؛ آیا با چنین افرادی باید معاشرت کرد ؟!

متاسفانه این افراد چه بسیار در جامعه حضور دارند با رفتارهای مخاطره آمیز و بشدت خطرناک و آسیب زا برای دیگران .

 

مشکل زندگی با اختلال شخصیت مرزی (BPD)

افراد با اختلال شخصیت مرزی یا مرضی در مورد هویت خود انگاره ی درستی ندارند ، این افراد اغلب بیش از حد از خود عیب جویی می کنند و احساس مزمن پوچی دارند ، بی ثباتی در اهداف و آمال و آرزوها ، ارزش ها و یا برنامه های شغلی از شاخص های بسیار مهم در اختلال شخصیت مرزی است .

در افراد اختلال شخصیت مرزی ، توان درک و تشخیص احساسات و نیازهای دیگران معیوب است ، روابط بین فردی در افراد با اختلال شخصیت مرزی با حساسیت زیاد جریان دارد ، این افراد یا دوستی افراطی با دیگران دارند و یا فرد مقابل را بشدت خوار و بد حساب می کنند در نتیجه یا بیش از حد آمیختگی ایجاد و یا بیش از حد کناره گیری می کنند .

افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند رفتارهای مخاطره آمیز ، دشمنی ، خصومت ، خود جرحی و تکانشگری دارند ، این افراد  روابط جنسی پرخطر دارند و با هر فردی وارد رابطه می شوند ، گویی از این که دیگران حتی برای چند دقیقه به اینها توجه کنند حتی به قیمت له شدن و تحقیر ، ولی به همین هم راضی هستند ، دلیل این موضوع این است که  افراد در وجود خود بالغ ندارند و فقط با کودک و والد خود زندگی می کنند ، در نتیجه قبل از رفتارشان تفکری وجود ندارد .

 

 

افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند به طرز با ثباتی بی ثبات هستند و بعید است که در رابطه با دیگران ثابت قدم و استوار باشند ، آنها بشدت تغییر پذیر و دمدمی مزاج بوده و از یکنواختی تنفر دارند ، هیجانی با عواطف منفی بسیار ، حالت های اضطرابی ، حس جدایی ، خصومت و حالت های افسردگی و مزمن پوچی دارند و از اینکه خود جرحی کنند و مدام دیگران را تهدید به خودکشی کنند ( نمایش خودکشی ) باکی ندارند .

 

 

در نتیجه مشکل زندگی با اختلال شخصیت مرزی این است که شما با یک فرد بی ثبات مواجه هستید که خودپنداره ای بشدت منفی دارد و هر لحظه در صدد آسیب به خود یا شما بر می آید ، او تا چندی پیش می گفت ؛ من بی تو می میرم ولی اکنوی می گوید حالم ازت بهم می خوره و ازت متنفرم ، در واقع او نمی داند چه می خواهد و هدف معینی در زندگی ندارد ، او یا کودکی است که باید از دیگران دستور بگیرد و یا والدی است بشدت مستبد و بخش بالغ وجودش از کار افتاده است .

 

مشکل زندگی با اختلال شخصیت نمایشی ( HPD )

متخصصان بالینی ، اختلال شخصیت نمایشی را در افرادی تشخیص می دهند که وقتی کانون توجه قرار دارند خیلی لذت می برند و در هرجایی طوری رفتار می کنند که اطمینان یابند این اتفاق روی دهد ، آنها بیش از اندازه  نگران ظاهر جسمانی خود هستند و اغلب سعی می کنند به قدری افراطی توجه را به خودشان جلب کنند که رفتار آنها مضحک به نظر می رسد .

بعلاوه افراد دیگر ، آنها را لاس زن و اغواگر برداشت می کنند و آنها توقع اطمینان آفرینی ، تحسین و تایید از جانب دیگران دارند و اگر آن را دریافت نکنند ، عصبانی می شوند .

 

 

افرادی که اختلال شخصیت نمایشی دارند ارضای فوری امیال خود را می طلبند و به حتی جزیی ترین تحریک ، واکنش مفرط ، معمولا به صورت اغراق آمیز ، مثلا با گریه کردن یا غش کردن ، نشان می دهند .

روابط این افراد سطحی است و ریشه ندارد اما خودشان این روابط را صمیمی می دانند و به دوستان و آشنایان خود با عنوان    « دوستان عزیز »  اشاره می کنند .

افراد نمایشی به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند ، فاقد توانایی تحلیلی هستند .

درادامه به شرح  یک مثال در مورد افرادی که اختلال شخصیت نمایشی دارند می پردازیم : 

لنا معلم ۴۴ ساله ی دبیرستان است که به خاطر رفتار عجیب و غریب و عشوه گری نامناسب خود شهرت دارد . چند تن از دانش آموزان او درباره ی رفتار اغواگرانه ی وی در ملاقات های انفرادی ، به مدیر مدرسه شکایت کرده اند . او اغلب با گرمی زیاد و نگرانی ظاهری از سلامت دانش آموزان ، از آنها استقبال می کند که باعث می شود برخی ابتدا او را آدم جالب و دلنشین برداشت کنند ، با این حال ، آنها همواره بعد از این که متوجه می شوند او چقدر سطحی و خالی است ، سرخورده می شوند .

او برای همکاران خود از موفقیت های جزیی لاف می زند ، انگار که آنها پیروزی های بزرگی بوده اند ، اما اگر نتواند به هدف دلخواه خود برسد ، دلخور شده و به گریه می افتد . او به قدری به تایید دیگران نیاز دارد که داستان خود را طوری تغییر می دهد تا با هرکسی که درآن لحظه با وی صحبت می کند ، تناسب داشته باشد ، چون او همیشه بحران می آفریند و هیچ وقت به نگرانی دیگران پاسخ متقابل نمی دهد ، افراد ایمن شده اند و دیگر به درخواست های مکرر او برای کمک و توجه اعتنایی نمی کنند .

لطفا به کلماتی که در مثال بالا بولد شده است دقت کنید

حال به نظر شما با چنین افرادی که اختلال شخصیت نمایشی دارند ، آیا می توان زندگی و معاشرت بدون مشکل داشت ؟!

فردی که اختلال شخصیت نمایشی دارد از وجوه متفاوتی زندگی را بر شما سخت می کند چه از نظر جلوه گری و نمایش های مکرر برای اغوای دیگران و دریافت توجه بیش از حد از اطرافیان و چه به لحاظ تایید و تحسین طلبی شدید از سوی دیگران  ، او همواره از اینکه کانون توجه نباشد رنج می برد و به طرز اغراق آمیزی واکنش نشان می دهد ، این افراد دیگران را ملزم به توجه می کنند و دیگران را خسته می کنند ، آنها در مورد خودشان و توانایی هایشان بسیار لاف می زنند و بزرگنمایی می کنند و بشدت دهن بین و سطحی هستند و به نظر می رسد گزینه ی مناسبی برای زندگی مشترک و یا معاشرت نباشند .

 

مشکل زندگی با اختلال شخصیت خودشیفته ( NPD )

افرادی که ملاک های تشخیصی اختلال شخصیت خودشیفته را برآورده می کنند ، عزت نفس خود را بر مبنای نظر دیگران استوار می سازند . آنها خود را استثنایی می دانند و احساس نیرومند سزاواری دارند . چون آنها خود را استثنایی می دانند ، معیارهای شخصی به طرز غیر واقع بینانه ای عالی تعیین می کنند . برعکس ، امکان دارد آنها خود را سزاوار هرچیزی که می خواهند بدانند و بنابراین ، معیارهای شخصی خود را بسیار پایین تعیین کنند . اختلالات آنها در تعیین هدف ، تلاش مداوم برای جلب تایید دیگران را نیز شامل می شود .

 

 

افراد مبتلا به اختلال خودشیفته ، از نظر احساس هویت ، خودوصفی و عزت نفس خویش را از شیوه ای که تصور می کنند دیگران آنها را در نظر می گیرند کسب می کنند و این بدین معناست که افراد خود شیفته عزت نفس خویش را از نگاه دیگران و نوع استنباط آنها دریافت می کنند ، یعنی دیگران در مورد من چه فکری می کنند ، با این حال گرچه این افراد نسبت به نگاه دیگران حساس هستند اما نمی توانند با آنها همدلی کنند .

افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند در روابط شخصی خاص خود ، نمی توانند صمیمیت واقعی با همسر خویش برقرار کنند ، زیرا بر خودشان ، احساساتشان و نحوه ای که دیگران آنها را درک می کنند ، تمرکز دارند ، این وضعیت و تمایل آنها به تحسین سبب می شود که هر وقت امکانپذیر باشد به دنبال شهرت باشند .

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته خود پنداره ی کاذب بزرگ منشی دارند و این حاکی از آسیب زیربنایی در آنهاست ، این افراد به شدت و بیش از حد برای تایید ارزش های خود به دیگران متکی هستند و نسبت به طرد و عدم تایید و انتقاد به طرز وحشتناکی حساسیت دارند و واکنش نشان می دهند .

افراد خود شیفته در مورد اختلال خود چیزی نمی دانند و خود را در هر حالتی سزاوار تحسین و تایید می دانند و این به دلیل آسیب های سنگین کودکی است ، آن هنگام که نتوانسته است خودپنداره ی منسجمی را تشکیل دهد و در برابر والدین مستبد و تنبیه و تحقیرهای ایشان ، شخصیتی کاذب و دروغین را درون خود پرورش داده است و آن را بر مبنای نظر غیرواقع بینانه در مورد شایستگی و مطلوب بودن خود استوار کرده است .

بنابراین ما می توانیم فرد خودشیفته را به صورت ابراز ناامنی کودکی و نیاز به توجه در فرد بزرگسال بدانیم .

 

 

افراد خودشیفته کمال طلب هستند و برای رفاه حال دیگران اهمیتی قائل نیستند ، آنها کمال گرا بوده و هرگز به درد و دل شما گوش نمی دهند ، مدام به عیب جویی و تمسخر توانایی های دیگران می پردازند تا خود را بزرگ و بزرگ تر جلوه دهند ، قدرت طلبی و سلطه جویی و استثمار و بهره کشی از دیگران از ویژگی های برجسته ی اختلال شخصیت خودشیفته است .

او خود را سزاوار برخوردهای استثنایی و ویژه از سوی دیگران می داند .

در نتیجه ، با توضیحاتی که در مورد اختلال شخصیت خودشیفته گفته شد ، برقراری ارتباط و زندگی با این افراد بشدت سخت و طاقت فرسا به نظر می رسد .

 

 

همچنین در مورد مشکل زندگی با اختلال شخصیت وابسته و یا اختلال شخصیت پارانویید و یا اختلال شخصیت اسکیزویید هم از ویژگی ها و گرفتاری خاص خود برخوردار است به طور مثال :

 

در مورد مشکل زندگی با اختلال شخصیت وابسته (DPD)

باید بگوییم که این افراد قویا به سمت دیگران کشیده می شوند ، با این حال آنها به قدری متکی و منفعل هستند که ممکن است به خلاف میل خود برسند زیرا دیگران از نبود استقلال آنها به تنگ می آیند و نا شکیبا می شوند .

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته متقاعد شده اند که بی کفایت هستند و حتی نمی توانند جزیی ترین تصمیمات را بگیرند ، دیگران این افراد را به چسبان توصیف می کنند ، این افراد وقتی تنها هستند احساس یاس و طرد دارند و مدام دل مشغول این هستند که افراد نزدیک آنها را ترک خواهند کرد .

آنها نمی توانند فعالیتی را به تنهایی آغاز کنند چون که همواره به یک دستور دهنده و رهبر نیاز دارند که اعمالشان را هدایت کند ، چون معتقدند که بدون فرد دیگر ، خودشان حتما اشتباه خواهند کرد .

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته همواره در حال تایید نظر و اعمال دیگران هستند ، آنها گاهی مسئولیت هایی را که فرد دیگری نمی پذیرد بر عهده می گیرند تا دیگران آنها را تایید کرده و دوست بدارند

در مقابل انتقاد احساس می کنند خرد شده اند ، آنها با تمام وجود خود را درگیر روابط می کنند و وقتی به پایان می رسد بسیار متاثر می شوند در نتیجه سعی می کند هرگز تنها نباشد و فورا جویای رابطه جدید می شود

 

مشکل زندگی با اختلال شخصیت اسکیزویید (SPD)

بی تفاوتی به روابط اجتماعی و جنسی ، به علاوه دامنه بسیار محدود تجربه و ابراز هیجان اختلال شخصیت اسکیزویید را توصیف می کند ، افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزویید به جای ارتباط با دیگران ترجیح می دهند در عالم خودشان باشند و به نظر می رسد که فاقد هر گونه میل به پذیرش یا محبت ، حتی از جانب خانواده ی خود هستند .

 

 

برای این افراد با اختلال شخصیت اسکیزویید ، آمیختگی جنسی جذابیت کمی دارد ، آنها سرد ، خوددار ، کناره گیر و انزواطلب هستند و بی تفاوت به احساسات و عواطف دیگران .

این افراد معمولا کمتر ازدواج می کنند و ترجیح می دهند مشاغلی را انتخاب کنند که تعامل کمتری با دیگران نیاز دارد .

 

مشکل زندگی با اختلال شخصیت پارانویید (PPD)

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید بیش از حد به دیگران مظنون هستند و همیشه مراقب خطر یا آسیب بالقوه اند . نظر آنها در باره ی دنیا بسیار محدود است ، از این نظر که همواره به دنبال تایید انتظارات در این باره هستند که دیگران از آنها سوء استفاده خواهند کرد که این باعث می شود حتی به دوستان و همکاران خود اصلا اعتماد نکنند .

 

 

آنها در غیاب هرگونه استدلال قانع کننده ای همسر خود را به بی وفایی و یا مشکلات دیگر متهم می کنند .

افراد با اختلال شخصیت پارانویید هرگز حاضر نیستند اشتباهات خود را بر عهده گیرند و در عوض سرزنش را به دیگران فرافکنی می کنند ، اگر دیگران از آنها انتقاد کنند ، متخاصم می شوند ، این افراد این قابلیت را دارند که یک اظهارنظر جزیی و بی غرضانه را توهین واقعی و یا تهدید تلقی کنند و سال ها کینه به دل بگیرند و قهر کنند .

افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید گوش بزنگی بالایی دارند اما زندگی هیجانی آنها منزوی و محدود است ، این افراد غالبا از کسی برای مشکل خود کمک حرفه ای نمی گیرند زیرا به ماهیت مشکل خود آگاهی ندارند . این افراد هرگز با کسی رابطه ی صمیمانه و بلند مدت ندارند .

 

تاثیر اختلال شخصیت بر زندگی زناشویی

در ابتدای همین مقاله با ذکر یک مثال به تبیین این موضوع پرداختیم که زندگی زناشویی و یا هرگونه معاشرت با افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت هستند درست نیست و ایجاد آسیب می کند بنابراین قبل از هرگونه انتخابی در مسیر تعامل ، این افراد باید تحت درمان و تراپی قرار گیرند ، که اغلب این درمانها از دو ساختار برخوردار است یکی درمان های دارویی و دیگری رواندرمانی و این دو باید به موازات هم حرکت کنند و مسیر درمان را برای درمانجو هموار سازند .

بعلاوه این که به طور نرمال پس از ازدواج فرزند آوری یکی از اصلی ترین اهداف بشمار می آید پس بهتر آنست که قبل از ازدواج درمان اختلال شخصیت صورت گیرد تا فرزندان درگیر نشوند .

 

 

مشکل زندگی با اختلال شخصیت وسواسی (OCPD)

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی ، خودپنداره و احساس ارزشمندی خود را بر حسب بارآور بودن خود تعیین می کند .

قبلا دیدیم که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز ممکن است برای تقویت خودپنداره ی خویش ، بیش از حد به موفقیت های شغلی گرایش داشته باشند ، اما بین اختلال شخصیت وسواسی و اختلال شخصیت خود شیفته در این زمینه یک تفاوت اساسی وجود دارد و آن این است که فرد خودشیفته خود را کامل و بی عیب می داند ولی فرد وسواسی خود را هرگز کامل و بی عیب نمی داند و همواره به دنبال کامل شدن تلاش وافر می کند .

افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری جویای تایید به خاطر دستاوردهای خود نیستند ، بلکه در عوض با حذف روابط اجتماعی ، خود را درگیر کار می کنند و به دلیل کمالگرایی مفرط در مورد کارشان عمدتا کاری را ( تکلیفی را ) به پایان نمی رسانند و کامل کردن تکالیف برایشان بسیار دشوار می باشد ، زیرا این افراد همیشه می توانند از کاری که در حال انجام آن هستند نقصی پیدا کنند و پیامدهای کار آنها هرگز به قدر کافی خوب نیست که معیارهای غیرواقع بینانه ی آنان را فراهم سازد .

 

 

افرادی که اختلال شخصیت وسواسی دارند می توانند بیش از حد اخلاقی نیز باشند زیرا به معیارهای بسیار با وجدان متکی هستند که برآورده کردن آنها برای تقریبا هرکسی دشوار است .

یک مشکل عمده ی زندگی با اختلال شخصیت وسواسی – جبری این است که این افراد در درک احساسات دیگران مشکلات زیادی دارند به خصوص وقتی این احساسات با احساسات خودشان تفاوت داشته باشد .

آنها افرادی خشک و لجوج هستند ، عیب جویی می کنند و عمدتا خسیس هستند و می خواهند تمام کارها را به نحو احسنت انجام دهند که کسی نتواند ایرادی بگیرد .

مطالعات بیانگر آنست که افراد وسواسی – مجبور والدین سخت گیر و تنبیه کننده و کنترل گر داشته اند .

 

 

درمان اختلالات شخصیت 

اولین نکته ای که در ارزیابی اختلالات شخصیتی باید در نظر گرفته شود این است که افرادی که مبتلا به هریک از اختلالات شخصیتی هستند نسبت به بیماری خود بینش و آگاهی ندارند و عمدتا خود را بی عیب می دانند پس رکن اول درمان تشخیص دقیق نوع اختلال شخصیت است و سپس در نظر گرفتن برنامهء درمانی برای بیمار و برای شروع ایجاد آگاهی در بیمار بسیار مهم است .

ما به عنوان درمانگر باید یادمان باشد که بیمار نیاز به درک صحیح ، اعتماد و اطمینان خاطر دارد .

چکیده ی مقاله 

در این مقاله انواع اختلالات شخصیت را بررسی کردیم ولی یک مورد ناگفته ماند ، این که اگر فکر کنیم یک اختلال را تشخیص داده ایم و همان است و بس ، این بدان معنی است که سخت در اشتباه هستیم چرا که هر اختلال شخصیت می تواند با اختلالات دیگر همایندی داشته باشد .

بطور مثال اختلال شخصیت مرزی همایندی بالایی با اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارد ، اینجاست که کار تشخیص و درمان قدری سخت می گردد .

منبع این مقاله (ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM-5 ) است) که مورد تایید انجمن روانشناسی آمریکا می باشد .

 

اشتراک گذاری مطلب :

Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email

دیگر مطالب وبلاگ

اختلال اضطراب جدایی

اختلال اضطراب جدایی اختلال اضطراب جدایی یکی از اختلالات روانی است که به ترتیبی برمی گردد به دلبستگی های فرد ، اضطراب جدایی می تواند

مطالعه کنید

تماس از تلفن ثابت

  • 9099072078
لوگو سفید

کلینیک روانشناسی تک مشاوره با سال ها تجربه در حوزه روانشناسی و درمان اختلالات روانی در کنار شما است تا به درمان اختلال های روانشناختی از جمله وسواس و اضطراب و افسردگی و دیگر اختلال ها بپردازید.

دسترسی سریع

تمامی حقوق این وب سایت مربوط به کلینیک روانشناسی تک مشاور می باشد.طراحی سایت و سئو توسط siteyek.com