بنر صفحه

جزئیات وبلاگ

برای درمان اختلالات روانی چه باید کرد

مقدمه

در قرون وسطی که دوران تیرگی نیز می نامند ، هیچ پیشرفت علمی یا پزشکی روی نداد .

در قرون وسطی ،‌عقاید بدوی در باره ی تسخیر روح ، از نو پدیدار شدند . در قرن ۱۵ این عقیده شایع شد که افرادی که علایم تسخیر شیطانی نشان می دهند ، روان پریش هستند .

پزشکی به نام یوهان ویر کتاب مهمی با عنوان فریب شیاطین نوشت که در آن سعی کرد این افسانه را که افراد روان پریش توسط شیطان تسخیر شده اند ، رسوا کند ، با اینکه ویر عقیده ی تسخیر شیطانی را کنار نگذاشت ، کتاب وی بیانگر اولین پیشرفت علمی مهم بعد از دوران گالن در توصیف و طبقه بندی انواع رفتار نابهنجار بود .

رویکرد ویر ، اساس آنچه را که بعدها تجدید برخورد انسانی با افراد روان پریش شد ، تشکیل داد .

 

 

 

 

 

 

اروپا و ایالات متحده در قرن ۱۷ : جنبش اصلاحی در مورد اختلالات روانی 

قرن ۱۷ دوران اصلاح سیاسی و اجتماعی در سرتاسر اروپا بود و رهبر این جنبش اصلاحی ، وینچنزو  چیاروگی بود .

 

 چیاروگی علت اختلالات روانی را آسیب دیدگی مغز دانست . اولین نهضت انسان گرایانه در باره ی بیماری های روانی با کار فیلیپ پینل در فرانسه آغاز شد . او تحت تاثیر شاگردش پوسین فرایند اصلاحات را آغاز کرد.

 

البته بعدا کارهای وی را پوسین ادامه داد و بیماران را از غل و زنجیرشان آزاد کرد که اشتباها این اقدامات را به پینل نسبت دادند .

 

ویلیام توک  نوعی موسسه بر اساس اصول مذهبی و بشر دوستانه تاسیس کرد ، روش های درمانی توک درمان اخلاقی نام گرفت .

 

یک روان پزشک آلمانی به نام گریزنبرگ ، به جای تسخیر روح به نقش مغز در نابهنجاری تاکید کرد .

 

همچنین افراد به تدریج متوجه شدند که بیماری های روانی ممکن است علت های فیزیولوژیک داشته باشند . این کشف منجر به تدوین فرضیه سوماتوژنیک شد .

 

طبق فرضیه سوماتوژنیک ، علل مشکلات روانی را می توان در نقص های فیزیکی یا زیستی ( مشکلات بدنی یا جسمی ) پیدا کرد .

 

 

اختلالات روانی چیست ؟

ماهیت مدل پزشکی ایجاد می کند اختلالات روانی را نوعی بیماری در نظر بگیریم .

تعریف اختلالات روانی طبق DSM5 ، سندرمی است که ویژگی های آن عبارتند از : مختل شدن شناخت ، کنترل هیجان یا رفتار به صورتی که از لحاظ بالینی معنادار باشد و نابسامانی یا نقص عملکردی در فرایندهای روان شناختی ، زیستی یا رشدی را منعکس می کند . اختلالات روانی معمولا با رنج یا معلولیت قابل ملاحظه ای در فعالیت اجتماعی ، شغلی یا سایر فعالیت های مهم همراه است .

 

آنچه را که فکر می کنید رفتار نابهنجار را تشکیل می دهد با پنج ملاک برای اختلال روانی مقایسه کنید که متخصصان بالینی استفاده می کنند تا به تشخیص مراجعانشان دست یابند .

این ملاک ها اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم را تشکیل می دهند .

برای این که نشانه ها اختلالی را تشکیل دهند ، باید از لحاظ بالینی چشمگیر باشند ، از این نظر که رفتارهای تحت بررسی نشانه های گذرا یا مشکلات جزيی نباشند .

DSM-5 به این رفتارها به صورتی که کژکاری در فرایندهای روان شناختی ، زیستی ، یا رشدی را منعکس می کند اشاره می کند و این تایید می کند که اختلالات روانی بیانگر تاثیرات زیستی ـ روانی – اجتماعی هستند .

بعلاوه اختلالات باید خارج از هنجار آنجه جامعه پسند است روی دهند و انتظار برود که فرد استرس های خاصی را تجربه کند .

 

 

 

 

علائم اختلالات روانی

این بحث را با یک مثال آغاز می کنیم : زنی سفید پوست ۱۸ ساله

مشکل موجود : ربکا شخصأ به مرکز مشاورهء دانشگاه مراجعه کرد ، او دانشجوی سال اول دانشگاه و اولین بار است که دور از خانه زندگی می کند . ربکا بعد از هفته اول دانشگاه می گوید مشکل خوابیدن دارد ، در کلاس های خود مشکل تمرکز دارد و اغلب احساس می کند تحریک پذیر است .

 

او از مشکلات تکالیف خود دچار ناکامی شده و می گوید نگران است که نمراتش لطمه ببینند . او همچنین می گوید در دانشگاه ، مشکل دوست شدن دارد و احساس تنهایی می کند ، زیرا در اینجا هیچ دوست صمیمی ندارد که بتواند با او بی پرده صحبت کند .

 

ربکا سه سال است که یک دوست بسیار صمیمی دارد ، اما هر دوی آنها مجبور شدند برای رفتن به دانشگاه به شهرهای متفاوتی بروند .

 

ربکا در طول جلسه اول ما اشک ریخت و اظهار داشت که برای اولین بار در زندگی خود احساس می کند که ناامیدی او را از توان انداخته است ، او می گوید در هفته اول دانشگاه احساس می کرد انگار شکنجه می شود ، ولی با وجود کشمکش هایی که در باره ی دلتنگی برای خانواده و دوست صمیمی اش و همینطور دوستان دبیرستانی خودداشت ، آهسته به سبک زندگی تازه خود عادت کرده است .

 

سابقهء گذشته مربوط : ربکا سابقه شخصی یا خانوادگی دوره های افسردگی یا مشکلات سلامت روانی دیگر ندارد . او گفت که گاهی مادرش او را واقعا تحت فشار روحی قرار می دهد ، اما هرگز ، برای آن تحت درمان سلامت روانی حرفه ای قرار نگرفته است .

نشانه ها : خلق افسرده ، مشکل خوابیدن ( بی خوابی ) ، مشکل تمرکز کردن روی تکالیف درسی . او احساس ناامیدی را شرح داد ، اما داشتن هرگونه افکار خودکشی یا صدمه زدن به خود را انکار کرد .

تدوین موردی : در أغاز چنین بنظر رسید که گویی ربکا به دورهء افسردگی اساسی مبتلا است . اما او ملاک های تشخیصی این اختلال را برآورده نمی کرد .

 

متخصص بالینی پس از بررسی های دیگر تعیین کرد که ربکا به اختلال سازگاری همراه با خلق افسرده مبتلا است .

 

در نتیجه اگر ملاک های تشخیصی در یک اختلال برآورده نگردد نمی توانیم بگوییم که اختلال وجود دارد و این یکی از مهم مراحلی است که فرد در جهت درمان طی می کند .

 

علت اختلالات روانی

چه چیزی موجب رفتار نابهنجار می شود؟

برای لحظه ای سوال آیا رفتاری نابهنجار است یا بهنجار را کنار می گذاریم و به عوامل بالقوه ای که می توانند باعث شوند افراد دچار اختلال روانی شوند نگاهی می اندازیم . خواهید  آموخت که ما می توانیم رفتار نابهنجار را از دیدگاه های متعدد در نظر بگیریم .

 

از دیدگاه زیستی – روانی – اجتماعی : رفتار نا بهنجار را به صورتی در نظر می گیریم که ترکیب عوامل زیستی ، روان شناختی و اجتماعی – فرهنگی را منعکس می کند ، زیرا اینها در طول رشد فرد و با گذشت زمان پرورش می یابند .

 

علت های زیستی 

عوامل درون بدن که می توانند در رفتار نابهنجار مشارکت داشته باشند ، نابهنجاری های ژنتیکی را به تنهایی یا همراه با محیط شامل می شوند که بر عملکرد روان شناختی فرد تاثیر می گذارند .

مشارکت های زیستی می توانند تغییرات زیستی را نیز در بر داشته باشند که به عنوان بخشی از پیری عادی ، بیماری هایی که فرد دچار آنها می شود ، و جراحات یا صدمه وارد شده به بدن روی می دهند .

 

 

علت های روانشناختی

علت های روانشناختی می توانند نتیجه ی تجربیات خاص در زندگی فرد را در بر داشته باشند .

برای مثال امکان دارد افراد دریابند رفتارهای ناراحت کننده ای را تکرار می کنند که از طریق تجربیات یادگیری القا شده اند ، آنها ممکن است همچنین در نتیجه این احساس که نمی توانند به والدینشان برای مراقبت از آنها اطمینان داشته باشند ، بی ثباتی هیجانی را ابراز کنند .

گرچه در دیدگاه زیستی – روانی – اجتماعی ، علت های صرفا روان شناختی وجود ندارند ، ولی ما می توانیم به علت هایی فکر کنیم که یادگیری ، تجربیات زندگی ، یا مواجهه با موقعیت هایی را در زندگی منعکس می کنند که عمدتأ بیانگر تاثیرات روانشناختی هستند ، اینها میتوانند مشکل مقابله با استرس ، ترس های غیرمنطقی ، آسیب پذیری در برابر هیجانات کنترل ناپذیر ، و تعداد زیادی از افکار ، احساسات و رفتارهای کژکار باشند که باعث می شوند افراد ملاک ها برای اختلال روانی را برآورده سازند .

 

 

 

علت های اجتماعی – فرهنگی اختلالات روانی 

دیدگاه اجتماعی – فرهنگی به حوزه های مختلف تاثیر بر فرد توجه داردکه از دوستان نزدیک و خانواده تا موسسات و سیاست گذاری های کشور یا دنیا در کل گسترش دارند این تاثیرات به شیوه های مهمی با فرایندهای زیستی و با عوامل روانشناختی که از طریق مواجهه با تجربیات خاص روی می دهند تعامل می کنند .

 

یک عامل اجتماعی – فرهنگی بسیار مهم و منحصربفرد در اختلالات روانی ، تبعیض است ، خواه بر اساس طبقه اجتماعی استوار باشد یا درآمد ، نژاد و قومیت ، ملیت ، جهت گیری جنسی یا جنسیت .

 

تبعیض نه تنها توانایی افراد را در تجربه کردن سلامت روانشناختی محدود میکند بلکه تاثیر مستقیمی نیز بر سلامت جسمانی و رشد دارد .

 

برای مثال ، از دیرباز معلوم شده است که افراد از طبقات کم درآمد و اقتصادی پایین ، به علت فشار مداومِ مورد تبعیض قرار گرفتن و همین طور نداشتن دسترسی به منابع تحصیلی و سلامتی ، به احتمال بیشتری اختلالات روانی دارند .

 

همانطور که قبلا اشاره کردیم ، به افرادی که مبتلا به اختلال روانی تشخیص داده شده اند ، احتمالا در نتیجه نشانه ها و برچسب تشخیصی شان ، داغ ننگ زده می شود .

 

استرس حمل کردن داغ ننگ بیماری روانی ، فشار هیجانی را بر این افراد و عزیزان آنها افزایش می دهد . چون داغ ننگ ممکن است مانع شود آنها کمکی را که خیلی به آن نیاز دارند جستجو کنند ، به چرخه ای نیز تداوم می بخشد که در ان ، افراد نیازمند به طور فزاینده ای در معرض خطر قرار می گیرند و بنابراین دچار نشانه های جدی تری می شوند .

انواع اختلالات روانی چیست

راهنمای تشخیصی DSM-5 در هر شکلی که متخصصان بالینی از آن استفاده کنند ، به ۲۲ فصل تقسم شده که هر یک شامل مجموعه هایی از اختلالات مرتبط است .

این فصل ها طوری سازمان یافته اند تا اختلالاتی که به طور متوالی نزدیک تر به نظر می رسند ، پشت سرهم آیند .

بیماری های روان شناختی و زیستی اغلب با یکدیگر ارتباط دارند ، تعدادی از تشخیص ها در DSM-5 تشخیص پزشکی را در بر می گیرند ، نظیر بیماری عصبی که موجب نشانه های شناختی می شود .

اختلالات روانی به ترتیب بر اساس طبقه بندی DSM-5

  • اختلالات عصبی رشدی : اختلالاتی که معمولا در سالهای اولیه ی زندگی ایجاد می شوند و عمدتا رشد و رسش نابهنجار را در بر می گیرند .

شامل : اختلال طیف اوتیسم ، اختلال یادگیری خاص ، اختلال کاستی توجه / بیش فعالی .

 

  • اختلال طیف اسکیزوفرنی و اختلالات روانپریشی دیگر
  • اختلالات دوقطبی مربوط به اختلال خلق ادواری خو
  • اختلالات افسردگی
  • اختلالات اضطرابی
  • وسواس فکری – عملی و اختلالات مربوطه
  • آسیب و اختلالات مرتبط با عامل استرس زا
  • اختلالات تجزیه ای
  • اختلالات نشانه جسمانی
  • اختلال تغذیه و خوردن
  • اختلال دفع
  • اختلال خواب – بیداری
  • کژکاری جنسی
  • ملال جنسیتی
  • اختلالات اخلالگر ، کنترل تکانه و سلوک
  • اختلالات مرتبط با مواد و اعتیاد آور
  • اختلالات عصبی – شناختی
  • اختلالات شخصیت
  • اختلالات نابهنجاری جنسی
  • اختلالات روانی دیگر
  • اختلالات حرکت ناشی از دارو و عوارض نامطلوب دیگر دارو
  • مشکلات دیگری که ممکن است کانون توجه بالینی باشند

 

همچنین شاید درمانگر بخواهد بر اساس ناتوانی هایی که ممکن است مراجع داشته باشد نظر قطعی خود را اعلام کند که این ناتوانی ها عبارتند از :

  • مشکلات مرتبط با تحصیل و  سواد
  • مشکلات مرتبط به شغل و بیکاری
  • مشکلات مرتبط با مسکن و شرایط اقتصادی
  • مشکلات مرتبط با محیط اجتماعی
  • مشکلات دیگر مرتبط با گروه حامی اصلی ، از جمله شرایط خانوادگی
  • مشکلات مرتبط با برخی شرایط روانی – اجتماعی

 

 

 

 

 

تشخیص اختلال روانی

فرایند تشخیص اختلالات روانی

متخصصان بالینی برای اینکه اختلالات روانی را درمان کنند ، ابتدا باید بتوانند آنها را تشخیص دهند ، فرایند تشخیص نیاز دارد که متخصصان بالینی رویکرد منظمی به طبقه بندی اختلالاتی که در مراجعان خود می بیننند ، داشته باشند .

 

وظیفه راهنمای تشخیصی این است که بر اساس بود یا نبود مجموعه مشخصی از نشانه ها ، تشخیص های باثبات را در افراد فراهم کند .

 

بدون راهنمای تشخیصی دقیق ، ناممکن است که متخصص بالینی بتواند درباره ی بهترین مسیر درمان برای مراجع معینی ، تصمیم بگیرد .

 

پژوهشگران برای فراهم کردن واژگان باثبات جهت محققان که هنگام گزارش دادن یافته هایشان از آنها استفاده کنند ، از راهنمای تشخیصی استاندارد استفاده می کنند .

 

توانایی راهنمای تشخیصی برای انجام دادن وظیفه اش ، به برآورده ساختن دو مجموعه ملاک بستگی دارد .

اولین ملاک پایایی است ؛ به این معنا که وقتی در مورد تشخیص به کار برده می شود ، متخصصان بالینی تشخیص های هماهنگ برای افراد مبتلا به نشانه های خاص بدهند .

 

متخصصان بالینی که مراجعان مشابهی را ارزیابی می کنند باید هماهنگ باشند ، و متخصصان بالینی مختلف نیز باید بتوانند به تشخیص هایی برسند که با یکدیگر توافق داشته باشند .

 

دوم اینکه ، راهنمای تشخیصی باید اعتبار داشته باشد ، درجه ای که یک آزمون ، تشخیص ، یا ارزیابی ، وضعیت روانی فرد را به دقت و به طور متمایز ، مشخص می کند .

 

راهنماهای تشخیصی مدل کنونی بر مبنای مدل پزشکی استوارند ، زیرا به عنوان منبعی برای متخصصان بالینی برای تشخیص عمل می کنند تا نشانه های مراجع را با برچسب استانداردی تطابق دهند که برای هر فرد مبتلا به همان نشانه ها قابلیت کاربرد داشته باشد .

 

برخی در جامعه سلامت روان معتقدند که زیان های توانایی تشخیص دادن بر منافع آن غلبه می کند ، تشخیص نیاز دارد که رفتار فرد به جای اینکه در یک پیوستار در نظر گرفته شود به صورت بهنجار یا نابهنجار طبقه بندی شود .

 

متخصص بالینی در فرایند تشخیص از تمام اطلاعات مناسب برای دستیابی به برچسبی که به نظر برسد اختلال مراجع را توصیف کند ، استفاده می نماید . این اطلاعات شامل نتایج هر آزمون داده شده به مراجع نیز می تواند توصیف گردد و یا از مصاحبه هایی که با مراجع صورت می گیرد و یا بر اساس سوابق خانوادگی و فامیلی بدست می آید .

 

 

 

 

درمان اختلالات روانی

بیماری ها و اختلالاتی همچون اختلالات روانی ، بیماری هایی نیستند که مانند سرماخوردگی و یا بیماری های دیگر جسمی ، که در طول زندگی تمامی انسانها حتی ممکن است سالی چند با ر اتفاق بیوفتند و به راحتی نیز معالجه شوند ، بلکه اختلالات روانی بر اساس ژنتیک و زمینه های زیستی و فرهنگی و اجتماعی در زندگی ِ افراد کمی از جامعه که مبتلا می شوند رخ می دهد .

 

بنابراین بوجود آمدن اختلالات روانی در درصد کمی از افراد یک جامعه رخ می دهد که البته کارکردهای شخص را چه زن باشد و چه مرد به لحاظ فردی و یا اجتماعی و از جمله ارتباطی و تفکر مختل می سازد .

 

اختلالات روانی بر مبنای منشأ ایجاد که بیشتر ژنتیک و زمینه های فامیلی و درصدی دیگر بر اساس زندگی بسیار بد و فقر شکل می گیرند ، صددرصد قابل درمان نیستند ، اما بر اساس تحقیقاتی و شواهدی که صورت گرفته است به واسطه ی داروها و اصلاح محیط و رفتارهای فردی و همچنین رفتارهای اطرافیان ِ فرد بیمار ، قابل کنترل می باشد و به واسطه ی درمان های مناسب افرادی که حتی اسکیزوفرنی نیز دارند می توانند به زندگی خود ادامه دهند .

 

در گذشته ( مثلا در قرون وسطی ) ، باور بر این بود که در بدن فرد بیماری که اختلال روانی دارد یک شیطان زندگی می کند و یا در مغزش اجنه لانه کرده اند ، بنابراین تفکر یا جمجمه اش را سوراخ می کردند که جنیان خارج شوند و یا آنقدر این بیماران را غل و زنجیر می کردند که شیطان از وجودش خارج گردد که این اعمال یا منجر به مرگ و یا بدتر شدن حال روانی و جسمی ایشان می شد .

 

اما اکنون دریافته اند که با افرادی که دارای اختلال روانی هستند باید مدارا کرد و البته این بیماران ، در طول زندگی خود باید از داروی مناسب بر مبنای تشخیص صحیح نوع اختلال ، خواب کافی ، ورزش مناسب و تحرک بدنی ، تغذیهء مناسب و شرایط اقتصادی نسبتا امنی برخوردار باشند تا دچار التهاب و اضطراب نگردند .

 

همچنین اطرافیان ِ افراد مبتلا به اختلالات روانی باید از صبر و شکیبایی بالایی برخوردار باشند و این افراد را برانگیخته و عصبانی نکنند .

 

به ترتیبی ، افرادی که از اختلالات روانی رنج می برند ، باید همواره از سطحی از آرامش و خاطری آسوده برخوردار باشند و از کارهایی که آنها را به اضطراب و دردسر می اندازد دوری نمایند .

 

مطالعه و آگاهی از نوع اختلال و مشاوره به شکل روتین و در دوره های معین نیز بسیار کارآمد است و در کنار داروی مناسب می تواند بسیار کمک کننده باشد .

 

در واقع افرادی که به اختلالات روانی مبتلا هستند ، نیازمند چند بازوی نگهدارنده هستند ، همراهی ِ یک روانپزشک ، همراهی ِ یک تراپیست ( روانشناس ) ، حمایت خانواده و اطرافیان ، بالابردن سطح آگاهی از اختلالی که خود فرد با آن دست به گریبان است .

 

 

 

نحوه درمان اختلالات روانی

گام اول در درمان اختلالات روانی ، همکاری بیمار است و این که او باور کند که بیمار است و نیاز به کمک دارد ، در این مرحله است که درمانگر وارد عمل می شود و اینکه درمان چگونه پیش برود ، حاصل تلاش های مشترک متخصص بالینی و مراجع است که با هم در جهت بهبود سلامت روانی و بهزیستی مراجع کار می کنند ، هرفرد در تعیین نتیجه ء مورد نقشی را ایفا می کند ، همانگونه که تعامل خاص شخصیت ها ، توانایی ها ، انتظارات و زمینه های آنها نیز در این امر نقش دارند .

 

صرف نظر از اینکه متخصص بالینی از چه روش های درمان استفاده کند ، کیفیت رابطه بین مراجع و متخصص بالینی عامل تعیین کنندهء مهمی برای نتیجه درمان است . یک متخصص بالینی خوب ، کاری بیشتر از اجری بی طرفانه ء درمان برای مراجع انجام می دهد . درمانگران خوب ، علاقهء شخصی عمیق ، دلسوزی و احترام به مراجع را در رابطه ی درمانی القا می کنند .

 

همچنین سه نوع درمان برای درمان بیماران با اختلالات روانی وجود دارد که عبارتند از :

۱ـ درمان سرپایی : که رایج ترین آن درمان در کلینیک یا دفتر خصوصی سرپایی درمانگر است ، مراکز سلامت روان جامعه نیز کلینیک های سرپایی هستند و برای افرادی که در محدودهءجغرافیایی خاصی زندگی می کنند ، خدمات روان شناختی فراهم می آورند .

متخصصان در حرفهء خصوصی ، جلسات فردی یا گروهی فراهم می کنند .

 

 

۲- بیمارستان های روانپزشکی : در بیمارستان روانپزشکی ، مراجع تحت مداخله های پزشکی و انواع فشرده روان درمانی قرار می گیرد ، این محیط ها برای مراجعانی خیلی مناسب هستند که در معرض صدمه زدن به خودشان یا دیگران قرار دارند و به نظر می رسد که نمی توانند از خودشان مراقبت کنند ، در برخی موارد متخصصان بالینی ممکن است به صورت غیرارادی مراجعان را بنا به دستور دادگاه بستری کنند تا اینکه بتوانند نشانه ها را تحت کنترل در آورند .

 

 

۳- مراکز درمان بستری تخصصی : امکان دارد مراجعان به نظارت ویژه ، اما نه مراقبت بیمارستانی واقعی نیاز داشته باشند ، برای این افراد ، مراکز درمان بستری تخصصی ، هم خدمات حمایتی و هم نظارت ۲۴ ساعته تامین می کنند . این مکان ها ، مراکز درمان بهبودی برای بزرگسالانی را شامل می شوند که می خواهند بر اعتیاد به مواد غلبه کنند .

متخصصان بالینی ممکن است این نوع مکان درمان را برای کودکانی نیز توصیه کنند که به علت اختلالات رفتاری شدید به نظارت مداوم نیاز دارند .

شیوه ای که متخصص بالینی رواندرمانی را فراهم می کند ، عنصر مهم دیگر برنامه درمان است .

متحصصان بالینی بسته به ماهیت نشانه های مراجع و اینکه آیا افراد دیگر در زندگی مراجع باید درگیر باشند یا نباشند ، یک یا چند شیوه را توصیه می کنند .

مراجعان در

رواندرمانی فردی : بر مبنای تک به تک تحت درمان قرار می گیرند .

 

 

زوج درمانی : هر دو همسر و در خانواده درمانی ، چند عضو خانواده یا تمام اعضای آن در درمان مشارکت می کنند .

 

 

خانواده درمانی : اعضای خانواده ممکن است یک نفر را به عنوان بیمار مشخص کنند ، اما درمانگر کل خانواده را به صورت هدف درمان در نظر می گیرد .

 

 

گروه درمانی : نوعی درمان روانشناختی است که در آن ، درمانگر بحث بین چند مراجع را تسهیل می کند که با هم درباره ی مشکلاتشان صحبت می کنند ، به این طریق مراجعان فرصت می یابند تا مشکلاتشان را با یکدیگر در میان بگذارند ، بازخورد بگیرند ، اعتماد ایجاد کنند و مهارت های بین فردی خود را بهبود بخشند .

 

 

محیط درمانی : این نوع درمان مخصوص بیمارستان های روانپزشکی است و بر مبنای این فرض استوار است محیط عنصر تشکیل دهنده ی مهم درمان است و در حالت ایده آل ، محیط به شیوه ی تازه ای سازمان می یابد که به مراجعان امکان می دهد از تمام کسانی که در آن هستند و کار می کنند ، واکنش های درمانی مفید و سازنده دریافت کنند .

 

 

مراجعان علاوه بر روان درمانی مرسوم ، در فعالیت های درمانی دیگر از طریق گروه یا مشاوره همتایان ، درمان شغلی و درمان تفریحی شرکت می کنند .

تعیین بهترین رویکرد به درمان که توسط متخصص بالینی ( درمانگر ) توصیه می شود .

 

 

 

با بیماری روانی چگونه برخورد کنیم

در تبیین چنین سوالی بهتر آن است که به چند نکته اشاره کنیم ؛

  • هیچ فردی که اکنون به اختلال روانی مبتلا گشته است ، خودش عاملی بر این ابتلا نیست .
  • قطع به یقین افرادی که مبتلا به اختلالات روانی هستند خودشان نیز در رنج هستند و عمدتا از نظر ارتباطی افرادی طرد شده از جامعه می باشند چون هیچکس حوصلهء تعامل با افرادی این چنین را ندارد ، پس به خودی خود ایزوله و تنها هستند .
  • افراد مبتلا به اختلال روانی به بیماری خودشان بینش (insight) ندارند و از آن بی خبر هستند ، مانند اسکیزوفرنی ، دوقطبی و پارانویید .
  • در نتیجه ، بیشتر رفتارهایی که از این افراد سر می زند تعمدی و با قصد قبلی نیست .

با توجه به توضیحات مذکور ، قبل از هر چیز  در برخورد با افراد مبتلا به اختلالات روانی باید آنها را پذیرش کنیم و سپس جهت درمان و ایجاد یک زندگی نسبتأ آرام و نرمال به آنها یاری رسانی و کمک نماییم و

اصل پذیرش یکی از اصول بسیار مهم در امر زندگی اجتماعی است که ما را از ایجاد بحث و جدال و مشاجره و بدتر شدن وضعیت این بیماران با اختلال روانی چه حاد و چه مزمن ، با هر درصدی از اختلال مصون میدارد.

ما به عنوان انسانهایی که در این دنیا وظایف و مسئولیت هایی داریم ، موظف هستیم به درک و پذیرش یکدیگر و کمک رسانی همیاری در تمامی زمینه ها ، حال آنکه اختلال روانی از تمامی بیماری ها سخت تر و بدتر است چرا که این مغز است که فرمانده بدن است و  در صورت عدم سلامت ، هم خود فرد بیمار و هم اطرافیان او بشدت آسیب می بینند .

 

 

 نتیجه گیری مقاله

در این مقاله به تشریح اختلالات روانی پرداختیم و در زمینه ی تشخیص و درمان نیز بررسی و تبیین نمودیم .

نکته ای که در این مبحث بسیار مهم است ، کمک به افرادی است که مبتلا به اختلالات روانی هستند ، تنها گذاشتن این افراد و طرد آنها و یا تمسخر رفتارهای آنها بشدت خطرناک است و به هیچ وجه نباید انجام شود .

کمک رسانی و رساندن این افراد نزد روانپزشک و روانشناس و کمک به ایجاد یک محیط آرام ، بدون دغدغه و ایجاد آرامش و دوری از اضطراب و تنش نیز بسیار مفید و کارساز است ، تا بتوانیم لبخند رضایت و شادکامی را در چهرهء این عزیزان نیز شاهد باشیم .

 

 

منابع مقاله :

  • کتاب آسیب شناسی روانی اچ بارلو 
  • کتاب آسیب شناسی روانی (دیدگاه های بالینی درباره اختلالات روانی) هالجین -جلد ۱و۲
  • راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ـ ویراست پنجم (DSM-5) 

 

یادآوری : جهت اطلاع از وضعیت سلامت روان خود و یا مشاوره و درمان مسائل روانی ، اجتماعی  با ما تماس حاصل فرمایید .

 

 

 

اشتراک گذاری مطلب :

Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email

دیگر مطالب وبلاگ

زنان سرپرست خانوار در برابر خشم و اضطراب چگونه تاب آوری کنند ؟

مقدمه خانواده اولین پایه گذارشخصیت ومعیارهای فکری انسان است که نقش بسیار مهمی درتعیین سرنوشت وآینده هرفرد دارد ( روانشناسی رشد،دکترحسن احدی،دکترنیکچهرمحسنی،۱۳۷۷). همچنین شرایط خانوادگی

مطالعه کنید

تماس از تلفن ثابت

  • 9099072078
لوگو سفید

کلینیک روانشناسی تک مشاوره با سال ها تجربه در حوزه روانشناسی و درمان اختلالات روانی در کنار شما است تا به درمان اختلال های روانشناختی از جمله وسواس و اضطراب و افسردگی و دیگر اختلال ها بپردازید.

دسترسی سریع

تمامی حقوق این وب سایت مربوط به کلینیک روانشناسی تک مشاور می باشد.طراحی سایت و سئو توسط siteyek.com