بنر صفحه

جزئیات وبلاگ

درمان اختلال وحشت زدگی – علل – علایم – موثرترین روش درمان

اختلال و حمله وحشتزدگی

اولین بار در بیست و پنج سالگی دچار حمله وحشتزدگی شدم ، چند هفته ی قبل از بیمارستان به خانه آمده بودم  . عمل آپاندیس انجام داده بودم . جراحی خوبی بود و خطری تهدیدم نمی کرد و اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد ، اما یک شب ، یک دفعه از خواب پریدم ، دقیقا نمی دانم چند ساعت از شروع خوابم گذشته بود ، خوف و بیم تمام وجودم را گرفته بود ، خوب یادم هست که تپش قلب داشتم ، قلبم داشت از سینه ام بیرون می زد ، احساس می کردم به زودی می میرم فکر می کردم دچار حمله قلبی شده ام . احساس عجیبی داشتم ، گویی از خودم جدا شده بودم ، اتاق خوابم مه آلود به نظر می رسید ، داخل اتاق خواهرم دویدم ، موقع دویدن خودم را یک عروسک یا آدم آهنی حس می کردم که تحت کنترل کس دیگری است ، فکر می کنم خواهرم به اندازهء من ترسید ، خواهرم به اورژانس زنگ زد .

به این واکنش طاقت فرسا panic یا وحشتزگی می گویند ، در آسیب شناسی روانی ، حمله وحشتزدگی ، ترس شدید ناگهانی یا ناراحتی شدید ناگهانی همراه با نشانه های فیزیکی است که معمولا شامل تپش قلب ، درد قفسه سینه ، تنگی نفس و احتمالا سرگیجه می شود .

 اضطراب و نقش آن در وحشتزدگی

همانطور که زیگموند فروید سالها قبل فهمیده بود ، اضطراب پیچیده و اسرارآمیز است ، به تعبیری هرچه بیشتر در بارهء اضطراب یاد می گیریم بیشتر گیج می شویم ، اضطراب یک نوع اختلال خاص است و به عنوان یک هیجان ، در کل عرصه ی آسیب شناسی روانی دخالت دارد و به همین خاطر در بحث مان به کند و کاو ماهیت زیست شناختی و روانشناختی آن می پردازیم ، سپس به هیجان ترس می پردازیم که قدری متفاوت است ولی با اضطراب رابطه ای آشکار دارد ، حمله ی وحشتزدگی با ترس رابطه دارد و آن را ترسی می دانیم که دلیلی برای آن وجود ندارد و بنابراین ، نابهنگام است .

اضطراب یک حالت خلقی منفی است که مشخصه اش نشانه های بدنی تنش فیزیکی و بیمناکی در خصوص آینده است ، اضطراب در انسان می تواند یک حالت ذهنی ناراحتی ، مجموعه ای از رفتارها ( نگران به نظر رسیدن ، بیقراری ، مضطرب بودن ) یا پاسخی فیزیولوژی در مغز باشد که به صورت افزایش ضربان قلب و تنش عضلانی منعکس می شود .

هر تجربه هیجانی در انسان از جمله ترس و اضطراب ، در برگیرندهء هشیاری است ، اضطراب خوشایند نیست پس چرا طوری طراحی شده ایم که تقریبا هربار می خواهیم کاری انجام دهیم آنرا تجربه می کنیم .

حملات وحشتزدگی نیز از زمینه های سنگین اضطرابی تبعیت می کند و با علایمی همراه است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت .

 

علل اضطراب 

عمدتا واکنش های هیجانی شدید یک علت خاص ندارند بلکه منابع و علل متعددی دارند ، اضطراب می تواند علل زیست شناختی ، روانشناختی و اجتماعی داشته باشد که هریک به سهم خود می تواند مولد اختلالات  اضطرابی  باشد .

شواهد روزافزون نشان می دهند که گرایش به تنش ، عصبی بودن و اضطراب را به ارث می بریم و زمینه ژنتیکی دارد .

به نظر می رسد گرایش به وحشتزدگی نیز زمینه ء خانوادگی و احتمالا مولفه های ژنتیکی دارد .

 

درمان اضطراب  

مطالعات نشان داده است که اضطراب تقریبا زمینه ساز عمدهء اختلالات روانی است و هر جا که اختلالی وجود دارد رد پای اضطراب نیز هست اما اگر فرد اضطرابی بتواند علت اضطراب خود را پیدا کند و هر آنچه که موجب ایجاد اضطراب می شود را شناسایی کند و این علل و عوامل را از ناخودآگاه ذهن خود به صحنهء آگاه بیاورد ، با استفاده از روش های علمی و مطالعه می تواند آنرا مدیریت کند .

در واقع اضطراب توسط چند مولفه کنترل می شود که مهم ترین آنها عبارتند از دارو درمانی ، مطالعه و کسب اطلاعات علمی در مورد اضطراب ، ورزش و پیاده روی و خواب منظم ، ایجاد یک برنامهء دقیق برای زندگی و تعیین اهداف کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت ، شناخت خود و توانایی های خود ، شناخت دقیق محیط پیرامون و اطرافیان و دوری از شرایط و موقعیت های اضطراب آفرین و پرهیز از ایجاد ارتباط با افراد سمی ، استفاده از غذاهای سالم و مناسب و قرارگرفتن در گروه ( یا هماه گروه درمانی )  .

موارد مذکور تحت نظارت روانپزشک و روانشناس و متخصص تغذیه می تواند اضطراب فرد را تحت کنترل درآورد تا بتواند در شرایط بهتری به زندگی عادی خود ادامه دهد .

 

انواع حملات وحشتزدگی

درویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ( DSM-5 ) ، دو نوع اصلی حملات وحشتزدگی توصیف شده است ؛ منتظره و غیرمنتظره . اگر بدانید که از مکان های بلند یا از رانندگی روی پل های طولانی می ترسید ، درچنین وضعیت هایی ممکن است دچار حملهء وحشتزدگی شوید اما در جاهای دیگر نه ، این یک حمله ی وحشتزدگی منتظره ( نشانه دار ) است اما اگر ندانید حمله وحشتزدگی بعدی شما چه موقع و کجا رخ خواهد داد ،حمله ی وحشتزدگی غیرمنتظره ( بی نشانه ) خواهد بود .

دلیل اشاره ی ما به این دو نوع حمله ، نقش آنها در اختلالات اضطرابی است . حملات غیرمنتظره در اختلال وحشتزدگی مهم هستند . حملات منتظره در هراس های خاص یا در هراس اجتماعی ، رایج تراست .

 

تعریف یک فرد از اختلال وحشتزدگی 

استیو می گوید : اولین بار در بزرگراه مشغول رانندگی بودم که اتفاق افتاد و در قفسه سینه ام یک نوع گرفتگی حس کردم ، گویی چیزی را بلعیده بودم و توی گلو و پشتم گیرکرده بود ، این حالت تمام شب طول کشید … احساس می کردم داره اتفاق می افته . وحشت وجودم را گرفته بود ، کل بدنم گُر گرفته بود و احساس می کردم به زودی از حال خواهم رفت .(برای دیدن این ویدیو به Mindtap به نشانی www.cengagebrain.com مراجعه کنید ) .

 

شباهت ترس و حمله ی وحشتزدگی 

یادتان باشد که ترس ، هشدار هیجانی شدیدی است که در آن انرژی زیادی به دستگاه عصبی خودمختار تزریق می شود و به ما انگیزه می دهد از خطر بگریزیم . آیا حمله ی وحشتزدگی استیو هم مانند ترس بود ؟!

شواهد گوناگونی داریم که نشان می دهند همین طور است ، ازجمله شباهت در گزارش تجربهء ترس و وحشتزدگی ، گرایش رفتاری مشابه برای گریختن و فرایندهای عصبی زیست شناختی زیربنایی مشابه است .

سال ها است در جریان سنجش فیزیولوژیایی بیماران مان ، حملات وحشتزدگی را ثبت کرده ایم .

افزایش چشمگیر ضربان قلب از دقیقه ای ۱۱ تا به دقیقه ای ۱۳ که با افزایش تنش عضلانی ( الکترومیوگرافی بیشانی ) و دمای انگشت همراه است . این فوران خود مختار توده ای ، ظرف سه دقیقه اوج گرفته و فروکش کرده است . حملهء وحشتزدگی در آزمایشگاه از نظر بیماران و از نظر ما کاملاً غیرمنتظره بود.

از شواهد اینگونه برمی آید که ترس و وحشتزدگی به طور ناگهانی تجربه می شوند که لازمه ی آن بسیج شدن برای واکنش فوری به خطر است .

 

علایم اختلال وحشتزدگی 

ترس شدید یا ناراحتی شدید ناگهانی که ظرف چند دقیقه به اوج می رسد و چهار مورد یا بیشتر از نشانه های زیر در آن اتفاق می افتد که به شرح زیر است :

۱. تپش قلب ، کوبیدن قلب ، یا افزایش ضربان قلب

۲. تعریق

۳. لرزش یا رعشه

۴. احساس تنگی نفس یا به تنگ آمدن

۵. احساس خفگی

۶. درد قفسه سینه یا احساس ناراحتی در قفسه سینه

۷. حالت تهوع یا ناراحتی در ناحیه ی شکم

۸. سرگیجه ، بی حالی ، سبکی سر یا غش

۹. احساس داغی یا گُرگرفتگی

۱۰. نابهنجاری لامسه ای ( کرخی یا سوزش )

۱۱. مسخ واقعیت ( احساس واقعیت نداشتن ) یا مسخ شخصیت ( گسستگی از خود )

۱۲. ترس از دست دادن کنترل خود یا دیوانه شدن

۱۳. ترس از مردن

( منتشر شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا  ۲۰۱۳) .

 

رابطهء عمیق و سنگین اضطراب با حملات وحشتزدگی 

طبق آمارها از انجمن روانپزشکی آمریکا چنین برمی آید افراد اضطرابی بیشتر از افراد عادی دچار حملات وحشتزدگی می شوند بنابراین به این نتیجه می رسیم که اضطراب زیربنای حمله ی وحشتزدگی است که اکنون به لحاظ زیست شناختی آنرا بررسی می کنیم .

شواهد حاصل از مطالعات حیوانی پایه و مطالعات انجام شده در زمینه ی اضطراب بهنجار در انسان ها نشان می دهد که نظام انتقال دهنده ی عصبی سروتونرژیک نیز در اضطراب دخالت دارد ، اما در سالهای اخیر توجه فزاینده ای به نقش نظام عامل آزاد کننده ی کورتیکوتروپین ( GRF ) به عنوان عامل محوری در بروز اضطراب و افسردگی و گروه هایی از ژن ها شده است که احتمال روشن شدن این نظام را افزایش می دهند ، دلیلش هم این است که عامل آزاد کنندهء کورتیکو تروپین ، محور هیپوتالاموس ـ هیپوفیز ـ آدرنوکورتیکال و بخشی از نظام عامل آزاد کنندهء کورتیکوتروپین است ، فعال می کند و این نظام تاثیرات دامنه داری بر نواحی مغزی درگیر در اضطراب می گذارد .

از جمله مغز هیجانی ( یا دستگاه لیمبیک ) به خصوص هیپو کامپ و بادامه ، لوکوس سرولوس در ساقه مغز ، قشر پیش پیشانی ، و نظام انتقال دهنده ی عصبی دوپامینرژیک ، نظام عامل آزاد کننده ی کورتیکوتروپین ، همچنین رابطه ی مستقیمی با نظام گابا ـ بنزودیازپین و نظام های انتقال دهنده ی عصبی سروتونرژیک و نور آدرنرژیک دارد .

 

علت و درمان اختلال وحشتزدگی

شواهد روز افزون نشان می دهد که گرایش به تنش ، عصبی بودن و اضطرابی بودن را به ارث می بریم (اچ بارلو و دیگران ، ۲۰۱۴) .

به نظر می رسد که گرایش به وحشتزدگی نیز زمینه ی خانوادگی و احتمالا مولفه ای ژنتیکی دارد که با عوامل ژنتیکی سهیم در اضطراب قدری فرق دارد (موریس،۲۰۱۵) .

مثل تقریبا همه ی صفات هیجانی و اختلالات روانی دیگر ، ژن خاصی که بتوانیم آن را علت اضطراب یا وحشتزدگی یا هر اختلال روانپزشکی دیگری بدانیم ، وجود ندارد ، در عوض مجموعه ای از ژن ها در مناطق مختلف کرومزوم ها هستند که در صورت قرار داشتن عوامل روانشناختی و اجتماعی در سرجای خود ما را در برابر اضطراب و وحشتزدگی آسیب پذیر می کنند . وانگهی آسیب پذیری ژنتیکی به طور مستقیم باعث اضطراب یا وحشتزدگی نمی شود ، یعنی همانطور که قبلا هم گفتیم استرس یا دیگر عوامل محیطی می توانند این ژن ها را اصطلاحا « روشن کنند » و به کار اندازند .

اضطراب همچنین با برخی از مدارهای مغزی خاص و نظام های انتقال دهنده ی عصبی رابطه دارد ، برای مثال کاهش گابا که یک نوروترنسمیتر در سیستم بنزودیازپین است با افزایش اضطراب به شکل غیر مستقیم در ارتباط است .

در نتیجه می توانیم بگوییم شرایط محیطی و نوع ساختار ژنتیکی افراد می تواند رفتارهای فرد را به گونه ای هدایت کند که فرد آرام و منطقی باشد یا مضطرب و وحشتزده .

 

درمان اختلال وحشتزدگی 

بر اساس آنچه تاکنون در مورد اختلال وحشتزدگی گفتیم ، واضح است که درمان های دارویی مهار کننده اختصاصی و بازجذب سروتونین جهت کنترل این بیماری ضروری هستند و البته در کنار این دارودرمانی ، رواندرمانی با رویکرد شناخت درمانی هم بسیار موثر است ، از طرفی ورزش منظم و انتخاب تغذیه ی مناسب و آگاه سازی خانواده و گروه درمانی نیز می تواند درمان مناسبی برای این دسته از افراد باشد .

 

بیماری پنیک (پانیک ) چیست ؟

نظریات روانکاوی برای توضیح نحوه ی پیدایش اختلال پانیک ارایه شده اند ، در نظریه های روانکاوانه ، حمله پانیک را نتیجه دفاعی ناموفق در برابر تکانه های اضطراب انگیز می دانند . آنچه در گذشته ، اضطراب هشداردهنده ی خفیفی بود ، به احساس فلج کننده ی تشویش بدل می شود و سپس علایم جسمی کار را یکسره می کنند .

توصیف بسیاری از بیماران پانیک در مورد حمله های پانیک به گونه ای است که گویی از آسمان بر آنها نازل می شود و هیچ عامل روانی ای دخیل نیست ، حال آنکه اکثر اوقات با آشکارسازی روانپویشی معلوم می شود که عامل روانی برانگیزاننده ای برای حمله ی پانیک وجود داشته است .

 

علت شروع حمله های پانیک چیست ؟

حمله های پانیک از نظر نوروفیزیولوژی به منطقه ی مومینه (لوکوس سرولئوس ) در مغز مربوط اند ، اما شروع پانیک را عموما به عوامل محیطی یا روانی ربط می دهند ، میزان بروز وقایع پرفشار زندگی به ویژه از دست دادن در ماه های پیش از شروع اختلال پانیک ، در بیماران دچار این اختلال بیشتر از افراد شاهد است . وانگهی این گونه بیماران نوعا بیشتر از افراد گروه شاهد از وقایع زندگیشان رنج می برند .

 

علایم حملات پنیک (پانیک ) 

حمله ی پنیک عبارتست از دوره ی ناگهانی ترس یا وحشت شدید که چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد . حمله پانیک در سایر اختلالات روانی بجز اختلال پانیک نیز می تواند به وقوع پیوندد ، به ویژه در هراس اختصاصی ، جمعیت هراسی ، اختلال استرس پس از سانحه ( PTSD ) ، حمله های پنیک غیر منتظره در هر زمانی روی می دهد و هیچ محرک موقعیتی قابل شناسایی ربط ندارد ، در عین حال لزومی ندارد که حمله پانیک حتما غیرمنتظره باشد .

حمله های پانیک ( پنیک ) در بیماران دچار جمعیت هراسی و هراس های اختصاصی معمولا منتظره است یا سرنخشان محرکی شناخته شده یا معین است که یا در همان لحظه و یا با تاخیر اتفاق می افتند .

 

علایم بالینی و فیزیکی حملات وحشتزدگی ( حملات پنیک )

حمله ی پانیک در پی اختلال وحشتزدگی اتفاق می افتد ، حمله ی پانیک اغلب وقتی که شروع شد علايمش در عرض ده دقیقه به سرعت تشدید می گردد ، علایم روانی عمده اش عبارت است از ترس مفرط و احساس قریب الوقوع بودن مرگ و نابودی ، بیمار اغلب نمی تواند علت ترس خود را بیان کند . ممکن است دچار سردرگمی شود و در تمرکز اشکال پیدا کند .

نشانه های حملات پنیک اغلب عبارت است از افزایش ضربان قلب ، احساس تپش قلب ، تنگی نفس و تعریق ، بیمار اغلب می کوشد در هرجایی که هست آنجا را ترک کند تا از کسی کمک بگیرد .

حمله عموما بیست تا سی دقیقه و ندرتا بیش از یک ساعت طول می کشد ، اگر در حین حمله پانیک وضعیت روانی بیمار به طور معمول معاینه شد نشخوار ذهنی ، اشکال در صحبت کردن ( مثل من و من کردن ) و مختل شدن حافظه دیده می شود ، بیمار ممکن است در حین حمله دچار افسردگی یا گسست از خویشتن شود .

 

درمان بیماری ( اختلال ) پنیک 

تایید دیگر بر وجود مکانیسم های روانی در اختلال پانیک از مطالعه ای بدست می آید که در آن ، بیماران دچار اختلال پانیک را با شناخت درمانی به طور موفقی بهبود بخشیده بودند ، این بیماران پیش از درمان بر اثر تزریق لاکتات دچار حمله پانیک می شدند . اما پس از یک دوره شناخت درمانی موفق ، دیگر تزریق لاکتات موجب حمله پانیک نمی شد .

پژوهش های انجام شده حاکی از آن است که علت حمله های پانیک احتمالا به معنای ناخود آگاه وقایع پرفشار مرتبط است و پیدایش حمله های پانیک ممکن است به عوامل نوروفیزیولوژیکی مربوط باشد که بر اثر واکنش های روانی برانگیخته می شود .

بالینگران روانپویشی همیشه در هنگام بررسی تشخیصی بیمار دچار اختلال پنیک باید در مورد برانگیزاننده های احتمالی حمله های پانیک نیز تحقیق کاملی انجام دهند .

 

غذاهای مضر برای حمله پنیک چیست ؟ 

نخستین حمله پانیک اغلب کاملا خود به خود است ، اما گاهی نیز حمله های پانیک در پی برآشفتگی ، فعالیت بدنی ، فعالیت جنسی ، یا آسیب هیجانی متوسطی ممکن است روی دهند ، بالینگر باید سعی کند هرگونه عادت یا موقعیتی را که اغلب بر حمله های پانیک بیمار مقدم است ، پیدا کند ، اعمالی از قبیل مصرف کافئین ( مثل مصرف قهوه ) ، الکل یا آبجو حاوی الکل ، نیکوتین ، یا مواد محرک مانند آمفتامین ها و یا مخدرها  و یا در صورت وجود آلرژی زمینه ای در بیمار ، استفاده از مواد غذایی محرک مانند فلفل و یا حتی میوه هایی با رنگدانه نیز باید اجتناب گردد ، چرا که هریک از مواد مذکور می تواند محرکی خطرناک برای چنین فردی محسوب گردد .

 

آیا بیماری پانیک خطرناک است ؟

علایم حمله پانیک ممکن است به سرعت یا به تدریج برطرف شود ، بیمار در فاصله حملات ممکن است از اینکه مبادا حمله ای دیگر به سراغش بیاید ، دچار اضطراب انتظار گردد . افتراق نهادن میان اضطراب انتظار و اختلال اضطراب فراگیر ممکن است دشوار باشد ، ولی بیماران دچار اختلال پنیک که اضطراب انتظار پیدا می کنند می توانند علت اضطراب خود را بیان کنند .

نگرانی جسمی از مرگ به دلیل مشکل قلبی یا تنفسی ممکن است کانون توجه بیمار در حین حمله ی پنیک باشد ، بیمار ممکن است معتقد باشد تپش قلب و درد قفسه سینه اش نشان دهنده ی آن است که دارد می میرد .

بسیاری از این بیماران یعنی حدود بیست درصد از آنها ، واقعا درحین حمله پانیک دچار حمله های  سنکوپ می شوند ، اینها افراد جوان بیست تا سه ساله ای هستند که به بخش فوریت های پزشکی مراجعه می کنند که دچار حمله قلبی شده اند  و دارند می میرند .

حملات پنیک به واسطه ی دارو درمانی و شناخت درمانی و آنچه در بالا گفتیم قابل کنترل و درمان است اما ترس ناشی از این وضعیت می تواند برای فرد مبتلا خطرساز باشد به طرزی که برخی مطالعات نشان داده است این افراد به همراه این اختلال ، دچار افسردگی و بازارهراسی نیز هستند و بیشتر از افرادی که هیچیک از علائم حملات پانیک را ندارند به خودکشی فکر می کنند ، اختلافات زناشویی ، غیبت از کار ، مشکلات مالی به دلیل از دست دادن شغل و سوء مصرف مواد نیز از آسیب هایی است که این افراد براثر ترس از اختلال پانیک دچار می شوند ، لذا در صورت عدم شناخت و کنترل می تواند خطرناک باشد .

 

داروی اختلال وحشتزدگی چیست ؟

همه ی SSRI ها برای اختلال وحشتزدگی ( پانیک ) موثرند ، داروهایی که اثرات رخوت زا دارند و اغلب بیماران را بلافاصله آرام می کند . به همین دلیل پذیرندگی بیماران به آن بیشتر است و کمتر آن را قطع می کنند .

بعلاوه داروهایی نیز وجود دارند که بیماران با اختلال پانیک بهتر تحمل می کنند .

اما بسیاری از این بیماران گزارش هایی در جهت حساسیت به برخی داروها نیز دارند که باید از دوز پایین و مقادیرکم برای درمان شروع شود و بسته به تشخیص درمانگر زمان و دوز مصرف بالاتر رود .

بنزودیازپین ها نیز سریعترین اثر ضد پانیک را دارند . این اثر اغلب در عرض هفته اول ظاهر می شود ، می توان بدون بیمی از پیدایش تحمل در برابر اثرا ضد پانیک این دارو ، آنها را به مدت طولانی در جهت کنترل اختلال پانیک به کاربرد .

در حال حاضر داروهای SSRI  داروهای خط اول درمان اختلال پانیک محسوب می شوند .

لازم به یادآوری است هریک از گروه های دارویی مذکور باید با تجویز پزشک متخصص و بسته به شرایط ویژه ی بیمار تجویز گردد و استفادهء سرخود می تواند بشدت خطرآفرین باشد و مشکلات جدی به وجود آورد ، درهمین راستا از ذکر نام هر دارویی در اینجا معذوریم .

 

 

 

شکل مغز اضطرابی (اضطراب چگونه مغز را به جنون می کشاند)

 

رابطه اضطراب با مغز

منطقه ای از مغز که بیشترین رابطه را با اضطراب دارد ، دستگاه لیمبیک است (بریتون و راوخ،۲۰۰۹) که به عنوان میانجی ساقه ی مغز و قشرمخ عمل می کند . ساقه ی مغز بدوی تر است ، تغییرات کارکردهای بدنی را زیرنظر دارد و حس می کند و از طریق دستگاه لیمبیک ، علائم خطر بالقوه را به فرایندهای قشری عالی تر مخابره می کند .

جفری گری یک روانشناس عصب نگر برجسته ی انگلیسی ، مداری مغزی را در دستگاه عصبی حیوانات شناسایی کرد که گویا دخالت زیادی در اضطراب دارد(گری و مکناتن،۲۰۰۳) و ظاهرا در انسان نیز همین دخالت را دارد ، این مدار از منطقه ی دیواره ای یا (سپتال) و هیپو کامپی در دستگاه لیمبیک تا قشر پیشانی امتداد دارد .

این دستگاه یا نظام دیواره ای ـ هیپو کامپی توسط عامل آزاد کننده ی کورتیکوتروپین و گذرگاه های سروتونرژیک و نورآدرنرژیک درون ساقه ی مغز فعال می شود ) این نظام بازداری رفتاری می گوید توسط علائم دریافتی از ساقه ی مغز در مورد رویدادهای غیرمنتظره ، مثل تغییرات مهم در کارکرد بدن که علامت خطراست ، فعال می شود .

علائم خطر در پاسخ به چیزی که آن را تهدید می بینیم از قشر مخ به سوی پایین به طرف دستگاه یا نظام دیواره ای هیپو کامپی می آیند . نظام بازداری رفتاری همچنین یک تقویت بزرگ از بادامه دریافت می کند ، وقتی علائم دریافتی از ساقه ی مغز یا علائم نزولی از قشر مخ باعث فعال شدن نظام بازداری رفتاری می شوند ، گرایش مابه یخ زدگی ، تجربه کردن اضطراب و ارزیابی توام با بیمناکی وضعیت ، تصدیق می کند که خطری در بین است .

نکته : مدار بازداری رفتاری با مدار وحشتزدگی ، فرق دارد . گری مکنان (۲۰۰۳) و گراف (۲۰۰۴) چیزی را شناسایی کردند که گری و دیگران به آن نظام جنگ/گریز می گویند . این مدار از ساقه ی مغز سرچشمه می گیرد و از چند ساختار میان مغزی مثل بادامه ، هسته ی شکمی میانی هیپو تالاموس و ماده ی خاکستری مرکزی می گذرد .

تحریک در این مدار درحیوانات ، پاسخ فوری هشدار ـ و ـ گریزی ایجاد می کند که خیلی شبیه وحشتزدگی است آدم ها است . نظام جنگ و گریز تا حدودی توسط کمبودهای سروتونینی فعال می شود که درستی نظر گری و مکناتن و گراف را نشان می دهد ، همچون دیگر اختلالات اضطرابی مثل اختلال اضطراب جدایی .

 

اضطراب جدایی و عوامل محیطی 

اختلال اضطراب جدایی فعال شدن شبکه ای که قشر پیش پیشانی و بادامه را در جریان انجام برخی تکالیف دربر می گیرد می تواند پاسخ به درمان شناختی ـ رفتاری را پیش بینی کند . این احتمال که عوامل محیطی می توانند حساسیت این مدارهای مغزی را که کمابیش باعث آسیب پذیری در برابر اضطراب و اختلالات اضطرابی می شوند تغییر دهند ، در چند آزمایشگاه نشان داده شده است .

برای مثال ، یک تحقیق مهم نشان داد که بین سیگارکشیدن نوجوانان و افزایش خطر ابتلای آنان به اختلالات اضطراب تعمیم یافته ، همچون بزرگسالان رابطه هست . دراین تحقیق ، تقریبا ۷۰۰ نوجواان ، تابزرگسالی پیگیری شدند .

نوجوانانی که روزی ۲۰نخ یا بیشتر سیگار می کشند ، ۱۵ برابر بیشتر احتمال داشت دچار اختلال وحشتزدگی شوند و ۵ برابر بیشتر احتمال داشت دچار اختلال اضطراب تعمیم یافته شوند . تعامل پیچیده ی سیگار کشیدن و اختلال وحشتزدگی در تحقیقات جدیدتر هم تایید شده است (لونتال و زوالنسکی،۲۰۱۵) .

 

رابطه ی کشیدن سیگار و اضطراب 

نظر جاری در مورد رابطه ی سیگار کشیدن و اضطراب این است که حساسیت اضطرابی ( یعنی گرایش کلی به ترس از حس های بدنی ) ، تحمل ناراحتی (یعنی میزان تحمل ناراحتی توسط شخص ) و بی لذتی ( عدم توانایی لذت بردن ) همگی در سیگار کشیدن سهیم هستند و یکی از دلایلی است که ترک سیگاربرای مضطرب ها خیلی سخت است .

 

تصویرسازی از مغز اضطرابی 

روش های تصویرسازی از مغز ، اطلاعات بیشتری در مورد زیست شناسی عصب نگر اضطراب و وحشتزدگی می دهند (بریتون و دیگران ، ۲۰۱۳) . برای مثال هم اکنون توافقی عام وجود دارد که پاسخدهی دستگاه عصبی لیمبیک از جمله بادامه ی کسانی که اختلالات اضطرابی دارند ، به تحریک یا اطلاعات جدید خیلی زیاد است ( پردازش صعودی نابهنجار) ؛ در عین حال سازوار با مدل نظام بازداری رفتاری گری ، کنترل کارکردهای فشرمخ که بادامه ی بیش از حد تحریک پذیر را تنظیم نزولی می کنند ، نقص دارد .

 

درمان موثر بر اختلالات اضطرابی 

به رغم نابهنجاری های زیستی که در بالا توضیح دادیم ، درمان های روانشناختی و به طور اخص درمان شناختی رفتاری ، می توانند درمان موثر این اختلالات در رده های سنی مختلف باشند ( کندال ،۲۰۱۵).

عمدتا درمانهایی که برای اختلالات اضطرابی از سوی رواندرمانگران تجویز می گردد شامل درمانهای دارویی و رواندرمانی است ، درمان های دارویی استفاده از قرص های ضد اضطراب می باشد و یا قرص هایی که سطح سروتونین را افزایش می دهد که استفاده از آنها می تواند طی یک مدت مشخص و یا مادام العمر باشد که از سوی روانپزشک معین می گردد و نیاز به مراجعات دوره ای به پزشک معالج دارد .

اما در کنار درمان دارویی رواندرمانی نیز برای بازیابی و کنترل سلامت افراد اضطرابی بسیار پراهمیت است . فرد اضطرابی در هرگام از زندگی خود درگیر مشکلات و مسائلی می گردد که حل آنها برایش ناممکن و وحشت انگیز می نماید و در مرحله احساس تنهایی می کند به طرزی که پدیده های زندگی را که برای افراد عادی و غیر اضطرابی به راحتی حل و فصل می گردد و از درجه ی اهمیت چندانی برخوردار نیست فرد اضطرابی بسیار سترگ و موحش می بیند و به تعبیری همواره از کاه کوه می سازد و در حل آنها چنان خود را ناتوان می پندارد که واکنش های متفاوتی نشان می دهد ، به طور مثال یا در لاک تنهایی و سکوت خود فرو می رود چندان که خود را دوست نداشتنی و بسیار بد می پندارد و افسرده می گردد و یا چنان بروز خشم و عصبانیت دارد که گویی تصمیم به نابودی خود و دنیای اطرافش گرفته است اعم از تغییر جهان و یا نابودی اطرافیانش ، این افراد عامل تمامی گرفتاری ها و نگرانی های امروزشان را افراد مرتبط و پیرامون شان می پندارند .

در هر صورت اگر رواندرمانگری آگاه و متخصص در کنار افراد اضطرابی باشد می تواند او را در موقعیت ها و شرایط مختلف زندگی کمک نموده و راه را از چاه نشان دهد و از حجم ناراحتی و خشمی که براین افراد حادث می گردد کاسته گردد و از همه مهم تر اینکه رواندرمانگر می تواند فرد بیمار را به اخذ تصمیمات صحیح رهنمون باشد .

مولفه ی بسیار مهم دیگر در درمان و کنترل افراد اضطرابی حمایت خانواده است . افرادی که با فرد اضطرابی زندگی می کنند باید از صبر و تحمل ویژه ای برخوردار باشند چرا که این اختلال فرد بیمار را بر آن می دارد تا مدام از افراد مهم زندگی خود در جهت پذیرفته شده یا عدم پذیریش تایید بخواهند ( من را دوست داری یا نه ) و در این جهت مدام رفتارهای بچگانه و خسته کننده ارائه می دهند ، گاهی مانند  یک فرد بزرگسال رفتار می کنند و گاهی چون یک کودک خسته از همه چیز و همه کس ، در بسیاری از موارد بحث هایی بیهوده و بی پایه و اساس را مطرح می کنند و انتظار دارند که شما ساعت ها بی وقفه به حرف هایشان گوش داده و خسته نشوید که این بسیار کلافه کننده است .

افراد مهم زندگی فرد اضطرابی ، کافی است که با دیگران حتی صحبت کنند یا به خودشان بپردازند ، آن وقت است که فرد اضطرابی خود را تنها می پندارد و دوباره احساس بی اهمیتی و یا عجز و ناتوانی می کند و با خود می گوید من بد هستم و او مرا دوست ندارد ،  در نتیجه درکنار یک فرد اضطرابی زندگی کردن بشدت سخت و دشوار است و شما همواره باید حواستان باشد که خطایی از شما سر نزند که او احساس کهتری و تنهایی و بد بودن کند .

 

مطالعه و آگاهی برای کنترل و درمان اضطراب

مطالعات نشان داده است که انسانها هرچه در مورد خود و شرایط فیزیکی و یا روانی خود بیشتر بدانند عملکرد بهتری از خود بروز خواهند داد و تحت شرایط متفاوت به طرق موثر و مفیدتری رفتار خواهند کرد که هم خود و هم اطرافیان شان آسیب نبینند ، به طور مثال ما اگر بدانیم و آگاه باشیم که افرادی که با آنها سروکار داریم چه نسبتی با ما دارند و یا چه شرایط بدنی و یا روانی دارند ، در مقابل رفتارهای آنان برخورد عاقلانه تری خواهیم داشت و اگر از رفتارهای آنها برانگیخته شدیم ، در پناه آگاهی و دانایی خواهیم توانست خود را مدیریت کرده و خشمگین نشویم .

بنابراین یکی از راه های کنترل اضطراب شناخت خود است ، اینکه ما بدانیم چه کسی هستیم و چه ویژگی های روانی داریم ، به طور مثال چه کسانی و یا چه چیزهایی من را ناراحت می کنند و یا چه شرایطی برای من موحش است و یا این که من تحت چه شرایطی از کنترل خارج شده و اعمال نادرست انجام می دهم ، در واقع چه چیزی می تواند دکمه های اعصاب من را فشار داده و من را ناراحت کند و از حالت عادی خارج کرده و مضطرب یا وحشت زده گردم ؟!

که باید از این شرایط و موقعیت ها اجتناب کرده و سعی کنم در این وضعیت قرار نگیرم .

در واقع فرد اضطرابی باید حتی در پناه دانش و آگاهی نیز با خود دست به عصا راه برود و درگیر شرایط تنش زا و هیجان انگیز قرار نگیرد ، که این میسر نگردد مگر با رسیدن به سطحی از آگاهی در مورد خود که توسط مطالعه ی کتاب های روانشناسی و راهکارهای کنترل اضطراب بدست می آید .

 

نشانگان دیگر اضطراب 

مدل دیگری از افراد اضطرابی نیز وجود دارند که همواره در صدد جبران افراطی دوران کودکی هستند ، آن زمان که پدر و مادران مستبد و نگران توان حل مشکل را از آنها ربودند و فرزندانی وابسته و با اعتماد بنفس منفی تحویل اجتماع دادند ، حال که این فرزندان بزرگ شده اند و وارد صحنه ی اجتماعی شده اند دائما در یک ستیز و جنگ درونی با خود هستند و تمایل دارند به دیگران ثابت کنند که من همه چیز را می دانم و می توانم ، بنابراین کافی است که شما خواسته یا ناخواسته وارد بحث با این افراد شوید ، آنها تا جایی پیش می روند که شما را به زانو درآورده و به قولی مدیریت مبحث را در دست گرفته و اثبات کنند که بیشتر و بهتر از شما می دانند و به موضوع مورد بحث آگاه بوده و اشراف دارند و شما کماکان چیزی نمی دانید ! … دراین گونه موارد بهتر آنست که به ترتیبی که او ناراحت نشود بحث را عوض کنید چون این احتمال وجود دارد که مشاجره و درگیری رخ دهد . در واقع در معاشرت با فرد اضطرابی خطر جروبحث و مشاجره همواره در کمین است تا زمانی که فرد مقابل ابراز عجز و ناتوانی و نادانی و در نهایت عذرخواهی کند .

البته خوب است بدانیم که اضطراب مبنای وسواس و خشم و عصبانیت و درنهایت افسردگی است بنابراین اگر فرد مضطرب هریک از رفتارهای مذکور را بروز دهد ، هیچ قصد و منظوری پشتش نیست و فقط نشات گرفته از اختلال اضطرابی است که طی توضیحات مذکور بهتر است درمان و یا کنترل گردد .

اشتراک گذاری مطلب :

Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on email

دیگر مطالب وبلاگ

تماس از تلفن ثابت

  • 9099072078
لوگو سفید

کلینیک روانشناسی تک مشاوره با سال ها تجربه در حوزه روانشناسی و درمان اختلالات روانی در کنار شما است تا به درمان اختلال های روانشناختی از جمله وسواس و اضطراب و افسردگی و دیگر اختلال ها بپردازید.

دسترسی سریع

تمامی حقوق این وب سایت مربوط به کلینیک روانشناسی تک مشاور می باشد.طراحی سایت و سئو توسط siteyek.com